تائو

این وبلاگ در مورد زندگیست و زندگی جلوه گاه تائوست.

تائو

این وبلاگ در مورد زندگیست و زندگی جلوه گاه تائوست.

حس غریبی است که هر لحظه نگاه کنی به همه چیزها ...

نگاه کنی به خانه ات ..به ماشینت ...به هرچه توی این سالها جمع کرده ای..

به چشمهای دوستانت و به چنارهای توی خیابان...

و با خودت بگویی : دارم همه چیز را ترک می کنم...و می روم...

نظرات 9 + ارسال نظر
سعید سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:18 ق.ظ http://f10.blogsky.com

سلام دوست عزیز وبلاگ باهالی داری امیدوارم موفق بشی.اگر مایلی تبادل لینک کنیم؟

مربی سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:37 ق.ظ

کجا داری میری؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نینا سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:27 ب.ظ http://nina30may.com

خیلی خیلی حس غریبیه... یادم میاد رفته بودیم خانه ی جوان اون مغازه گوگوریه.. تمام مدت راه توی تاکسی به همین حس دچار بودم..... و بعدش و بعدش... اوجش وقتیه که تو فرودگاهی... و همینکه هواپیما میشینه.. یهو همه چی عوض میشه.. اون حس غریب جاشو میده به یک حس عجیب!!!

مسعود جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:06 ق.ظ

تائو! فرار به سمت انتزاعات کمکی نمی کند . اما رفتن به سمت جزئیات زندگی می تواند واقعاً یاری رسان باشد . رها شدن از گمانه زنی های فلسفی و فارغ از تامین رویاهای تازه ؛ رو در رو به زندگی نگریستن است .

مریم جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:35 ب.ظ http://tao

این نوشته مسعود رو خیلی دوست داشتم...گرچه نمی شناسمش ولی به شدت به فضایی که توش زندگی می کنم یا لا اقل بهش فکر می کنم نزدیکه.

حمیدرضا شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:44 ب.ظ

خدا بیامرزدت!
خیلی خوبه که می نوبسی. شاید تولدی در پیش باشه!

yerma شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:43 ب.ظ http://http//agrandissement.blogspot.com

کجا داری میری؟؟؟؟

صدای اشنا شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:59 ب.ظ http://www.sedayeashena1.blogfa.com

همینطوره غریب - مثل اینکه در هوا معلقی بدون سفتی زیر پا - ولی به گمونم مثل عادت ما به زمین زیر پامون اونم رو بشه به مرور درش مهارت پیدا کرد - وقتی موقعش بشه فک کنم امکاناتشم خودبخود مهیا بشه مثل فراموش کردن کل گذشته که باعث اون دلتنگیاست عین پاک کردن کامل یه نوار ویدیوئی - البته شایدم بعضی وقتا بشه چیزای مهم رو بیاد آورد - ولی حس غریب و پرماجرائیست و بسیار سخت

زیبا مینویسی - پاینده در عشق باشی

jeff چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:04 ب.ظ http://brownpaper.blogfa.com

نادر است . یکی دو بار بیشتر سراغمان نمی آید...
مثل اینکه یه یک تابلو نقاشی، که یک بوم رنگ شده ی سیاه است خیره شوی و دوست نداشته باشی برگردی... پشت سرت را ببینی... تمام آدمها و زرق و برق هایشان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد